توجه کن...مهم ترین مساله این است که از دلهره دست برداری . تو احساس می کنی برای آنچه می خواهی باید موعدی مقرر وجود داشته باشد اما موعد مقرر کائنات بر اساس خرد ناب است . تو با متانت ، وقار و بزرگواری می تونانی از عهده ی هر چیزی برآیی . خودت را از تنش اجباری بابت هر چیزی رها کن . به موقع بهترین مورد قابل دسترس را نصیب خودت می کنی . شاکر بودن هم خوب چیزیست چون اگر نباشد در چرخه ی خواستن بیش تر و بش تر گیر می کنی و هرگز بابت آنچه داری خدا را شاکر نخواهی بود .
فرضیه ی تفکر عینی این است که هیچ نوع فقدانی وجود ندارد . همیشه همه چیز به حد کافی وجود دارد و اگر تو تاخیری در دریافت می بینی ، خودت از طریق اعمال و افکارت باعث خلق آن شده ای .
هر قدر که تو مستاصل تر باشی ، انرژی ات بیش تر گیر می کند .
استیصال نیرویی دافعه است و اگر این نیرو به تو برسد ، راه های تحویل خواسته ات را به سوی خودت محدود می کنی . پس حواست را بر شور و هیجان ، چشم به راهی و آرامش متمرکز کن . این انرژی مغناطیسی پیوستگی و جذب ، زمانی به بهترین وجه کار می کند که تو مطلوب و خواستنی باشی . پس متوجه باش که تو همینطور هم هستی و خواهی بود !
به محض اینکه متوجه شوی بین هر آنچه بیرون برایت اتفاق می افتد و آنچه در وجودت رخ می دهد ارتباطی وجود دارد ، ابزاری معرکه برای کار کردن با آن در اختیار داری .
در وهله ی اول ، روی موارد جزئی امتحان کن روزی شاد را مجسم کن . گیر آوردن جای پارک ، قرار ملاقاتی پربار ، لباسی اندازه ی خودت که دلت می خواهد ، همه و همه را در نظر بگیر .
همیشه هر آنچه را می خواهی ابراز کن .
نه آنچه را نمی خواهی .
سپس در مقیاسی بزرگ تر ، وقتی پای جذب رابط وسط می آید همین ابزار قدرت تغییر الگویت را به تو می دهد .
خودت متوجه می شوی که تهدید یا فرصت ناشی از خودت است ، نه عاملی بیرونی تو می توانی از انتخاب هرآنچه می خواهی باشی .
شروع کنی و از رفتار به طور خودکار دست بکشی . ..